گفتگو با متین جمالیان. رتبه ۴۶ منطقه ۱ کنکور تجربی ۹۵، درصد زیست شناسی: ۹۳.۲ درصد
از چه سالی خواندن زیست شناسی برای کنکور را جدی گرفتید و به روش مطالعه زیستشناسی درستی رسیدید؟
از همان سال اول جدی بودم اما درک درستی از این درس نداشتم. به نظر من این درس با سایر دروس متفاوت است و روش و تکنیک و قاعده خاصی برای مطالعه آن وجود ندارد. فقط نکته مهم این است که تکرار و مرور بسیاری داشته باشیم و چندین بار هر مبحث را بخوانیم.
روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶ در کنکور سراسری:
شما هم مانند ما حتما کنجکاو هستید که روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶ چه بوده است برای همین ما با سوال درباره روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶ مصاحبه را شروع کردیم.
درس زیست کاملا حفظی است و همانطور که گفتم خواندن بسیار زیاد لازمه آن است. در روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶ مطالعه و تکرار در ذهنم اتفاقاتی میافتد که به تسلطم هم کمک میکرد. مثلا نکاتی که میخوانم را در ذهنم به صورت ترکیبی میآوردم. با کمک آزمونهای آزمایشی کانون فرهنگی آموزش کم کم یاد گرفتم کدام بخشها از نظر طراحان جالب تر و تست خیز تر است. خودم از نکات کتاب استنباط میکردم و سعی میکردم ذهن طراح را بخوانم و مانند طراحان فکر کنم. اگر نکته ای بود به جای اینکه فقط همان نکته را حفظ کنم، سعی میکردم با استفاده از آن ذهنم را خلاقتر کنم و یاد بگیرم چطور میشود چنین نکاتی از بخش های دیگر هم استخراج کرد و نحوه استخراج نکات را به بخشهای دیگر کتاب درسی تعمیم میدادم. یاد گرفتم که نباید از هیچ خط کتاب درسی ساده گذشت و ساده ترین مطالبی که شاید کسی به آنان توجهی نداشته باشد، میتواند مد نظر یک طراح باشد و باید همه جای کتاب را زیر ذره بین برد.
اهمیت تحلیل آزمون آزمایشی در روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶:
اگر سوالی پنج خط بود و پنج نکته داشت، تک تک نکات را برای خودم در کتاب درسی یادداشت میکردم. اینطور نبود که توجهم فقط به همان سوال و نکتهای باشد که در آن ایراد داشتم. حتی در طی آزمون سوالات را تفکیک میکردم و اگر نکتهای برایم جالب بود به خاطر می سپردم تا حتما بعدا آن را یادداشت کنم. تک تک سوالات را حلاجی میکردم. سال اول که از نتیجه راضی نبودم، شروع کردم که کتاب را حفظ کنم. در تابستان فقط درس زیستشناسی را مطالعه میکردم. تا آخر تابستان کاملا کتابهای زیست را حفظ بودم. در طی سال تحصیلی هم جزوهها را میخواندم و سعی میکردم باز هم نکات جدید استخراج کنم و همچنین نکات مهمی که خودم در کتابم یادداشت کرده بودم را میخواندم.
اولویت اولم تست سراسری بود اما چون کافی نبود تست تالیفی هم میزدم. در تستهای تالیفی که میزدم یا به نظرم نکات قشنگی بود یا اینکه به نظرم ایده طراح چندان جالب نبوده و آن نکات را قبول نداشتم. از این بین فقط آن نکاتی که به نظرم جذاب و کنکوری میآمد و تست واقعا چالش یا دام داشت را یادداشت میکردم یا قسمت مربوطه را در کتاب هایلایت میکردم و آنان را با دقت بسیار میخواندم.
روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶ در یک مبحث خاص:
در ژنتیک بسیار قوی بودم و با وجود اینکه در کنکور سوال سختی از ژنتیک طرح شده بود ، توانستم سوال را حل کنم. یکی از دلایل آن هم این بود که در درس ریاضی، احتمال، قوی بودم. اما نکته مهمتر را از نظر خودم در این میدانم که حتی از سادهترین تستها هم نمیگذشتم و همه تستها و تمرینها و همهی ساده ترین دودمانه ها را هم حل میکردم. معتقدم همین نکته باعث شده بود که بتوانم تستهای دشوارتر و ترکیبی را هم حل کنم. حتی زمانی که داشتم تست سخت و ترکیبی را حل میکردم میدانستم که به واسطه حل تستهای ساده تر موفق به حل این تست شدهام. رمز موفقیت در ژنتیک، تمرین و تست زیاد و خو گرفتن با سوالات است.
روش مطالعه تصاویر زیستشناسی:
در روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶ برای خواندن تصاویر، هم نکات از پیش استخراج شدهای که معلمم میآموخت را میخواندم هم از تستها و آزمونهای کانون مطالب زیادی استخراج می کردم. به طور کل هم سعی میکردم فقط نکته حفظ نکنم و خود شکل را به خاطر بسپارم تا بتوانم به سوالات نکتهای جدید هم پاسخ دهم. در مطالعه شکلها، یکی از مهمترین مسائل به ترتیب به خاطر سپردن شکل است. مثلا ترتیب چهار بخش معده گاو یا ترتیب اجزای مختلف مغز. سعی میکردم علیالخصوص به شکل های جدید کتاب درسی توجه ویژه داشته باشم.
آیا از روش بازیابی هم در روش مطالعه زیستشناسی رتبه ۴۶ اثری بود؟
بله. همیشه سعی میکردم بیشتر به یاد بیاورم که در کدام صفحه کتاب چه مطالبی بود. همانطور که گفتم تسلط بسیار بالایی بر کتاب درسی داشتم. تا جایی که میتوانستم و همیشه سعی میکردم حتی کل یک فصل را بدون نگاه کردن به کتاب بهیاد بیاورم. چون دیده بودم گاهی در آزمون پیش میآید که یک نکته را با این که بارها خوانده بودم باز هم فراموش میکنم. بعد از اینکه کتاب درسی را نگاه میکردم، بلافاصله به یاد میآوردم. این باعث شد بفهمم حتی به عکسها و شکل صفحات کتاب هم شرطی میشوم و از حافظه تصویریام استفاده میکردم. پس باید بدون نگاه کردن به کتاب بازیابی کنم. وقتی متوجه میشدم که چه قسمتهایی از کتاب را نمیتوانم به یاد بیاورم، همان قسمتها را مجددا میخواندم.